رفتن به بالا
  • سه شنبه - ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۴
  • کد خبر : ۶۴۷
  • مشاهده :411 views
نقدی کوتاه بر فیلم‌های جشنواره سی و پنجم فیلم فجر | «کوپال»

من و سگم و یک دنیا!

کوپال، کوپال، کوپال! اسمی که آن قدر در طول داستان می‌بینید و می‌شنوید تا بفهمید که کوپال یک فیلم کاملا خاص و سرشار از نمادها و المان‌ها و پیام‌های غیر مستقیم است.فیلمی که آغاز کسل‌کننده‌ای دارد، اما قرار است حدودا از دقایق پانزدهم فیلم غافلگیرتان بکند! لابه‌لای بحرانی که برای «احمد کوپال»، شکارچی پرآوازه‌ی موزه […]

کوپال، کوپال، کوپال! اسمی که آن قدر در طول داستان می‌بینید و می‌شنوید تا بفهمید که کوپال یک فیلم کاملا خاص و سرشار از نمادها و المان‌ها و پیام‌های غیر مستقیم است.فیلمی که آغاز کسل‌کننده‌ای دارد، اما قرار است حدودا از دقایق پانزدهم فیلم غافلگیرتان بکند!

لابه‌لای بحرانی که برای «احمد کوپال»، شکارچی پرآوازه‌ی موزه حیات وحش در ایام گذشته، رخ می‌دهد، مدام صحبت‌های کارشناسان مذهبی برنامه سمت خدا را از تلویزیون می‌شنویم که از دنیاپرستی و آخرت صحبت می‌کنند و همین کافیست تا بفهمیم چرا احمد در زیرزمین خانه عجیب و غریبی که ساخته، با «هایکو»، سگی که همدم و مونس لحظه‌های زندگی‌اش بوده و با همه‌ی علایقش و مجسمه‌هایی که از حیوانات مختلف ساخته، به طور اتفاقی حبس می‌شود.

این حبس شدن چند روزه و دست و پنجه نرم کردن با گرسنگی و هزار چیز دیگری که او را اسیر دنیای مادی و نفسانی کرده بود، باعث می‌شود تا به خودش بیاید. به خودش بیاید تا بلکه دوباره سراغ همسرش فیروزه برود و او را از رفتن به برلین و ترک کردن زندگی‌شان بخاطر بی‌توجهی‌های احمد منصرف کند. زندگی مشترکی که بعد از مرگ تنها پسرشان الیاس در استخر خانه، رفته رفته سرد شد و احمد را در هم شکست و آن‌ها را از هم دور و دورتر کرد. آن قدر دور که کوپال هایکو را به فیروزه ترجیح می‌دهد و کار فیروزه به حسادت و پرخاشگری به این رفتار بچه‌گانه کوپال می‌کشد و به وضعیت تاسف بار کوپال اعتراض می‌کند.

چیزی که بیشتر از همه آزارمان می‌دهد، این است که قهرمان فیلم کوپال، یک سگ است که حتی در لحظاتی که همه منتظریم کوپال از او متنفر شود، این اتفاق نمیفتد! تنها کلید یدکی درب فولادی این زیرزمین، سال‌ها پیش توسط هایکو بلعیده شده و کوپال این را از طریق عکس‌های رادیولوژی هایکو که در همان زیرزمین پیدا می‌کند، می‌فهمد!

در پایان هم که باید روی علاقه‌اش پا بگذارد و او را بکشد تا کلید را بدست بیاورد، این انگار خود هایکوست که با خوردن قرص‌های او فکر خودکشی می‌کند تا او با خیال راحت تری به جان دل و روده هایش بیفتد!

بیش‌تر از این درباره کوپال چیزی نمی‌گویم، اما می‌توانم فریاد بزنم که کوپال جایش هر کجا بود، شاید جشنواره فیلم انقلاب نبود! باید دید ملاک هیات انتخاب جشنواره چه چیزی بود که به جای فیلم های مهم و حساسی مثل امپراتور جهنم، یک فیلم سگ پرست مثل کوپال را برای جشنواره فیلم انقلاب انتخاب کرده‌اند!

منتقد:
«محمدمهدی قاری»

? ? چند خطی برای فیلم های فجر۳۵ ? روز اول . ? «شماره ۱۷، سهیلا» ✉️ من شوهر می‌خوام! ? امتیاز: ۳ از ۱۰ . «شماره ۱۷ سهیلا»، بیشتر از آنکه یک اثر زیبای داستانی باشد، بیشتر شبیه یک مستند کسل‌کننده‌ی بلند است که گویی بازنویسی شده و برایش یک روایت داستانی هم نوشته‌اند تا ضعف‌های انتقال پیام‌های فیلم جبران شود. این ضعف‌ها، حول شخصیت چندگانه‌ی سهیلاست که از ابتدای فیلم تا انتهای آن خیلی عجیب، به هر دری می‌زند تا از طریق موسسه همسریابی یک همسر مناسب برای خودش پیدا کند و حرف‌های سازنده‌ی فیلم درباره مشکلات ازدواج در ایران در همین گیر و دارها گفته می‌شود. علت این عطش سهیلا، بالا رفتن سن اوست و همین نگرانش می‌کند که در صورت ازدواج، نتواند فرزنددار شود… . . ? «کوپال» ✉️ من و سگم و یک دنیا! ? امتیاز: ۵ از ۱۰ کوپال، کوپال، کوپال! اسمی که آن قدر در طول داستان می‌بینید و می‌شنوید تا بفهمید کوپال یک فیلم کاملا خاص و سرشار از نمادها و المان‌ها و پیام‌های غیر مستقیم است. فیلمی که آغاز کسل‌کننده‌ای دارد، اما قرار است حدودا از دقایق پانزدهم فیلم غافلگیرتان بکند! لابه‌لای بحرانی که برای «احمد کوپال»، شکارچی پرآوازه‌ی موزه حیات وحش در ایام گذشته، رخ می‌دهد، مدام صحبت‌های کارشناسان مذهبی برنامه سمت خدا را از تلویزیون می‌شنویم که از دنیاپرستی و آخرت صحبت می‌کنند و همین کافیست تا بفهمیم چرا احمد در زیرزمین خانه عجیب و غریبی که ساخته، با «هایکو»، سگی که همدم و مونس لحظه‌های زندگی‌اش بوده و با همه‌ی علایقش و مجسمه‌هایی که از حیوانات مختلف ساخته، به طور اتفاقی حبس می‌شود… . . پ.ن اول: متن کامل این دو تا نقد رو می‌تونین تو کانال دیدبان مطالعه کنید!? . . #امام_صادقی_ها #دانشگاه_امام_صادق #بسیج_دانشجویی #دیدبان #فجر۳۵ #کوپال #شماره۱۷_سهیلا #کاظم_مولایی #محمود_غفاری #سینما_انقلاب

A photo posted by دیدبان (@dideban.isu) on

 

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه