رفتن به بالا
  • سه شنبه - ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۳:۲۰
  • کد خبر : ۶۴۴
  • مشاهده :338 views
نقدی کوتاه بر فیلم‌های جشنواره سی و پنجم فیلم فجر | «شماره ۱۷، سهیلا»

من شوهر می‌خواهم!

«شماره ۱۷ سهیلا»، بیشتر از آنکه یک اثر زیبای داستانی باشد، بیشتر شبیه یک مستند کسل‌کننده‌ی بلند است که گویی بازنویسی شده و برایش یک روایت داستانی هم نوشته‌اند تا ضعف‌های انتقال پیام‌های فیلم جبران شود. این ضعف‌ها، حول شخصیت چندگانه‌ی سهیلاست که از ابتدای فیلم تا انتهای آن خیلی عجیب، به هر دری می‌زند […]

«شماره ۱۷ سهیلا»، بیشتر از آنکه یک اثر زیبای داستانی باشد، بیشتر شبیه یک مستند کسل‌کننده‌ی بلند است که گویی بازنویسی شده و برایش یک روایت داستانی هم نوشته‌اند تا ضعف‌های انتقال پیام‌های فیلم جبران شود.

این ضعف‌ها، حول شخصیت چندگانه‌ی سهیلاست که از ابتدای فیلم تا انتهای آن خیلی عجیب، به هر دری می‌زند تا از طریق موسسه همسریابی یک همسر مناسب برای خودش پیدا کند و حرف‌های سازنده‌ی فیلم درباره مشکلات ازدواج در ایران در همین گیر و دارها گفته می‌شود. علت این عطش سهیلا، بالا رفتن سن اوست و همین نگرانش می‌کند که در صورت ازدواج، نتواند فرزنددار شود.

او حتی سراغ دوست پسرهای خود در ایام نوجوانی می‌رود. ایامی که همه‌ی آن‌ها را به یک دلیلی رد کرده و انگار الان نوبت آن‌هاست که دست رد به سینه او بزنند!

فیلم، خیلی ناگهانی تمام می‌شود. آن‌قدر ناگهانی و بی‌دلیل که شما قبل از پخش تیتراژ که پرده نمایش سیاه می‌شود، تصور می‌کنید حتما مشکلی در پخش به وجود آمده، اما وقتی تیتراژ پایانی به نمایش در می‌آید ، مطمئن می‌شوید که حدود ۹۰ دقیقه، پای صحبت‌های فیلمی نشسته‌اید که نه نقطه اوجی دارد و نه پیام مناسبی که درخور یک اثر داستانی باشد!

به نظر من، «شماره ۱۷ سهیلا» می‌توانست یک فیلم کوتاه ۲۰ دقیقه‌ای خوب باشد و من واقعا تعجب می‌کنم که جشنواره پر ادعایی مثل فجر، چگونه این فیلم را در بخش سودای سیمرغ پذیرفته است!

 

منتقد:
«محمدمهدی قاری»

 

? ? چند خطی برای فیلم های فجر۳۵ ? روز اول . ? «شماره ۱۷، سهیلا» ✉️ من شوهر می‌خوام! ? امتیاز: ۳ از ۱۰ . «شماره ۱۷ سهیلا»، بیشتر از آنکه یک اثر زیبای داستانی باشد، بیشتر شبیه یک مستند کسل‌کننده‌ی بلند است که گویی بازنویسی شده و برایش یک روایت داستانی هم نوشته‌اند تا ضعف‌های انتقال پیام‌های فیلم جبران شود. این ضعف‌ها، حول شخصیت چندگانه‌ی سهیلاست که از ابتدای فیلم تا انتهای آن خیلی عجیب، به هر دری می‌زند تا از طریق موسسه همسریابی یک همسر مناسب برای خودش پیدا کند و حرف‌های سازنده‌ی فیلم درباره مشکلات ازدواج در ایران در همین گیر و دارها گفته می‌شود. علت این عطش سهیلا، بالا رفتن سن اوست و همین نگرانش می‌کند که در صورت ازدواج، نتواند فرزنددار شود… . . ? «کوپال» ✉️ من و سگم و یک دنیا! ? امتیاز: ۵ از ۱۰ کوپال، کوپال، کوپال! اسمی که آن قدر در طول داستان می‌بینید و می‌شنوید تا بفهمید کوپال یک فیلم کاملا خاص و سرشار از نمادها و المان‌ها و پیام‌های غیر مستقیم است. فیلمی که آغاز کسل‌کننده‌ای دارد، اما قرار است حدودا از دقایق پانزدهم فیلم غافلگیرتان بکند! لابه‌لای بحرانی که برای «احمد کوپال»، شکارچی پرآوازه‌ی موزه حیات وحش در ایام گذشته، رخ می‌دهد، مدام صحبت‌های کارشناسان مذهبی برنامه سمت خدا را از تلویزیون می‌شنویم که از دنیاپرستی و آخرت صحبت می‌کنند و همین کافیست تا بفهمیم چرا احمد در زیرزمین خانه عجیب و غریبی که ساخته، با «هایکو»، سگی که همدم و مونس لحظه‌های زندگی‌اش بوده و با همه‌ی علایقش و مجسمه‌هایی که از حیوانات مختلف ساخته، به طور اتفاقی حبس می‌شود… . . پ.ن اول: متن کامل این دو تا نقد رو می‌تونین تو کانال دیدبان مطالعه کنید!? . . #امام_صادقی_ها #دانشگاه_امام_صادق #بسیج_دانشجویی #دیدبان #فجر۳۵ #کوپال #شماره۱۷_سهیلا #کاظم_مولایی #محمود_غفاری #سینما_انقلاب

A photo posted by دیدبان (@dideban.isu) on

 

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه